روز پنجم جشنواره- 16 بهمن 1392
- پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۳۲ ب.ظ
- ۰ نظر
*این نوشتار تنها حس نگارنده از حضورش در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر است.
روز سختی بود، حتی سختتر از روز اول، احساس میکنم آنچه که لازم بود تا من را دوباره به کار اندازد و به یادم بیاورد که برای نوشتن به دنیا آمدهام، دیدم.
اول: طبقه حساس، همه چیز داشت، تیتراژ عالی، قابهای بینظیر، موسیقی فوقالعاده، و واقعاً لازم است بپرسم که قاسمخانی چهطور به این شدت خوب مینویسد؟؟ به ذهن چه کسی چنین سوژهای میرسد؟ اگر قرار باشد به همین منوال ادامه بدهم کل متنم سوال میشود.
روز چهارم خوشحال بودم از دیدن فیلمی که به غیرت پرداخته بود و قاسمخانی نقش مردی را داشت که غیرتش باید نادیده گرفته میشد، روز پنجم قاسمخانی تمام قد روبهروی غیرت ایستاد.
قبری دو طبقه، طبقه دوم(اگر از سطح زمین طبقهها را بشمارید.چه دردسری دارد آدرس قبر دادن.) حاج خانم کمالی(پانتهآ بهرام) همسر حاج آقای کمالی(رضا عطاران) خوابیده و در اثر یک اتفاق طبقه اول جناب مهندس(پیمان قاسمخانی) میخوابد. اینجاست که غیرت جناب کمالی به کار میافتدد و ماجرا شروع میشود.
بهاره رهنما هم هست، در نقش خودش، همسر جناب قاسمخانی فقید. حس میکنم فیلم بیشتر از آنکه مال کمال تبریزی باشد، مال ِ قاسمخانی است، تبریزی انگار در پازل از قبل چیدهشده قاسمخانی بازی کرده. البته منظورم این نیست که میشود تبریزی را خط زد ولی غلبه هوش قاسمخانی در فیلم مشهود است.
این تصویر بلیط من است، در صندوق رأی نیانداختم، نتوانستم بیاندازم، از طرفی با تمام وجود دلم میخواست صفر بدهم و از طرفی... باید جای ِ من باشید تا بفهمید چهقدر سخت است. چه طور یک آدم میتواند اینقدر خوب بد بسازد! چهطور؟
دوم: عصبانی نیستم، بغض را دیدهاید؟ همان قابها، همان حرفها، و حتی همان باران کوثری. کل فیلم بیانیه سیاسی بود، من به این فیلمها به چشم سوپاپ زودپز نگاه میکنم، بگذارید صدای سوتشان چند دقیقهای اعصابتان را متشنج کند، بعد تمام میشود، من هم عصبانی نیستم آقای درمیشیان، حتی از آن منشی با ظاهر احمقانهاش، حیف که شما به هیچ اصلی پایبند نیستید، شما ماندهاید در سطح، وگرنه منی که هم جبهه شما هم نبودم، دیدهبودم که بسیاری از خانمهای هم جبههتان ظاهری محجبه داشتند.
از همه اینها بگذریم، جناب کارگردان، به فیلمتان به عنوان فیلم نگاه نمیکنم، چون یک بیانیه بود، ولی نسخهای که شما پیچیدید و تصویری که از مبارزان ایرانی نشان دادید، بسیار دورتر است از آنچه واقعاً موجود است، گویا بیش از حد فیلمهای دهه 70 آمریکا را دیدهاید.
سوم: شیار 143 را دوست ندارم، لازم است از آن حمایت کنیم؟ چرا لازم است؟ من از این نمیترسم که دوباره متهم شویم به کجسلیقگی ولی واقعاً لازم است اینقدر با احساسات نگاه کنیم؟
بازی مریلا زارعی خوب بود، کسی منکرش نیست ولی کجای فیلم اقتدار دیدید؟ یک عملیات موفق؟ از نوع برخورد نسبت به توافقنامه صرفنظر میکنم، حداقل موسیقی باید چیزی بیشتر از مارش عزا باشد.
حتی صحنه آخر فیلم که بسیار دوست خوب بود هم فقط به صرف معنای پاکی که در بر داشت زیبا جلوه میکرد اما از لحاظ بصری زیبا نبود، رنگها مرده و بیروح، موسیقی سراسر ماتم. امام کجا بود؟ تاثیر عمیق امام که حتی به دورترین نقاط ایران هم رفته بود کجای فیلم نمایش داده شدهبود؟ قصد توهین ندارم ولی این مادر چه تفاوتی با انجلینا جولی فیلم Changeling دارد؟ واقعاً به این سوال آخر من جواب دهید!
* تصویر صندوق رأی طبقه حساس، فقط همین.