زیر و بَم

آنچه می‌بینیم، آنچه می‌شنویم، آنچه می‌خوانیم.

زیر و بَم

آنچه می‌بینیم، آنچه می‌شنویم، آنچه می‌خوانیم.

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

the jane austen book club

فیلم the Jane Austen book club را دیدم، و در کمال تعجب، در لحظاتی که منتظر خیانتی کاملاً رومانتیک و البته توجیه پذیر بودم، یکی از قهرمانان فیلم وفادارانه به پیش شوهرش بازگشت و اصرار کرد که دوباره عشق‌شان را احیا کنند. 

فیلم داستان یک گروه از خانمهاست که هرکدام با مشکلی دست و پنجه نرم می‌کنه، تصمیم می‌گیرند برای حل مشکل دست به دامان کتاب‌های جین آستین بشن و خوب، آستین معجزه می‌کنه. یکی از انها بعد از عمری مجردی صاحب نامزدی به شدت خوش تیپ، پولدار و جوان می‌شود، یکی دیگه از خانم‌ها که مورد خیانت همسر قرار گرفته بوده اعتماد به نفس‌اش را پیدا می‌کنه و همین یکی از دلایلی می‌شه که همسرش به سمت‌اش بر می‌گرده، یکی دیگه از اعضا که در ابتدای متن ذکر خیرشون بود دوباره به زندگی عشق‌ایش باز می‌گرده و البته باردار هم می‌شه، و خوب یه مورد مزخرف هم بود که ذکر نمی‌کنم.


چندتا نکته وجود داره، اینکه چرا ما چنین کلوبهایی خودساخته دوستانه‌ای نداریم؟ یعنی در واقع همون فرهنگ دور هم جمع بشیم گپ بزنیم؟ همون کاری که مادرامون در روضه‌ها انجام می‌دادن(البته از نوع به دور از خاله زنک بازی) انتقال تجربه پخت و پز تا شوهر داری و غیره، یعنب به اشتراک گذاشتن تجربه‌ها  و سعی در اینکه گروهی رشد کنیم. 

در ادامه نکته قبل، شاید ما چنین کتاب‌ها و نویسنده‌هایی نداریم و شاید من نمی‌شناسم، نوشته‌های آستین :) خیلی به زندگی نزدیک هست شاید ما فقط زویا پیرزاد را داشته باشیم و حتی بلقیس سلیمانی هم حداقل از نظر من زیادی تلخ و زیر کف زندگی متعادل می‌نویسه. من حاضرم چنین کلوبی تاسیس کنم و حتی بشینیم کتابهای هری پاتر بخونیم و فقط بخونیم!


*لطفاً اگر کسی نویسنده داخلی مثل آستین :)  (خدایا من چه‌قدر دوست داری هی بگم آستین!!) سراغ داره معرفی کنه.

** یادم رفتن بگم! من از این مدل داستانهای موازی چند شخصیتی خوشم میاد.

***شعار فیلم هم جالبه.

Mr. Nobody

برای تعریف کردن داستان دوساعت و نیمه فیلم Mr. Nobody شاید لازم باشه دوبار دیگه فیلم را ببینم، اما مهم‌ترین بخش فیلم از نظر من موضوع انتخاب هست، نیمو با سه آینده و حتی بیشتر پیش رو داره، قرمز، آبی، زر. عشق، افسردگی، طمع، آنا دختر قرمز پوشی‌ایه که در طول داستان نماینده عشق به حساب می‌آد، الیس که همون سارای قصه‌های جزیره خودمونه، یه زن ِ به شدت افسرده و روی اعصابه، که تمام این افسردگی‌اش بابت اینکه به دنبال عشق‌اش نرفته و در اخر، جین، دخترک آسیایی که در یکی از سرنوشت‌های نیمو باهاش ازدواج می‌کنه و نمو به شدت ثرمت‌مند می‌شه، البته این ازدواج به دون عشق بوده.


داستان به شلوغی Cloud Atlas ساخته تام تیکور است، اما باید ابتدای فیلم صبر کنیم و مدام از اتفاقات مختلفی که پیش می‌آید ناراحت نشید و یا شروع نکنید به سوال کردن از خودتون و مهم‌تر از همه همراه‌تون که یا فیلم را ندیده که ممکنه باعث بشه دچار سانحه جسمی از سمت همراه بشید و یا فیلم را دیده و شما فکر می‌کنید وظیفه داره براتون توضیح بده که در این صورت هم باز دچار سانحه جسمی می‌شید.


یه جایی از فیلم هست که نیمو دانشمند/برنامه‌ساز، رو به دوربین در مورد بیگ بنگ می‌گه و اینکه پیش از این اتفاق زمان وجود نداشته و زمان ساخته دست ماست. این اعتقاد به نبودن و بعد بودن، در واقع هیچ نبودن و بعد ناگهان بودن، چه‌طور می‌تونه روح آدم‌هایی را سیراب کنه؟! درسته که سوال از کجا آمدن و به کجا رفتن همیشه وجود داشته اما آدم‌هایی که به بیگ بمگ معتقدن به این فکر کردن که فقط در حال گذاشتن سرپوشی بر روی ترس‌های ذاتی‌شون هستن؟!