زیر و بَم

آنچه می‌بینیم، آنچه می‌شنویم، آنچه می‌خوانیم.

زیر و بَم

آنچه می‌بینیم، آنچه می‌شنویم، آنچه می‌خوانیم.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید رضا میرکریمی» ثبت شده است

روز سوم جشنواره- 15 بهمن 1392

*این نوشتار تنها حس نگارنده از حضورش در سومین روز جشنواره فیلم فجر است.


اول: مردن به وقت شهریور چندپله بالاتر از به خاطر پونه بود، اگرچه هردو خوش ساخت بودند، داستان و شخصیت‌پردازی داشتند، اما مردن به وقت شهریور پایان امیدوار کننده‌ای داشت، معضلی اجتماعی را هدف قرار داده‌بود و بدون آنکه در دام شعارزدگی و یا حتی زیبا جلوه دادن کار غیراخلاقی بیافتد، مشکل را مطرح کرده‌بود، ارزش دیدن داشت.

دوم: برف را ندیدم، انهم به خاطر یک اشتباه فاحش!!! چه کسی بدون توجه به تاریخ روی بلیطهای جشنواره انها را جدا کرده به مسئول بلیط می‌دهد؟ چه کسی بلیط سودای سیمرغ 3 روز 22 بهمنش را به جای سودای سیمرغ 2 روز 14 بهمن می‌دهد؟ چه کسی فکر می‌کند مسئولین جشنواره بدون حک کردن تاریخ هر روز بر روی بلیطها، بلیط منتشر کرده‌اند؟؟

جواب تمام این چه کسی‌ها، تنها یک نفر است! «من». بله، به صورت کاملاً اتفاقی(خواست خدا بود.) فهمیدم بلیطهایم را اشتباه آورده‌ام، با مسئول سینما صحبت کردم و چون از قبل با هم آشنایی داشتیم* با من راه آمد، حتی قرار شد روز 22، بلیط روز 14 را بدهم و بروم.

سوم: امروز میرکریمی را دقیقاً نمیدانم چه‌طور توصیف کنم، من اینطور که بدون تکرار و اصرار بر نکات ریز مفهومی را به تماشاگر انتقال دهند می‌پسندم، مثل پای مصنوعی پرستویی، در ِ عقبی بیمارستان و زمان جنگ و غیره، ولی باید روی فیلم بیشتر فکر کنم.(البته نمی‌توانم این مسئله را نادیده بگیرم که از دیدن نوزاد در ساک لباس دلم ذوق‌ذوق می‌کرد.)


*آشنایی به انجا برمی‌گردد که حراست سینما قصد داشتند بنده و دوست محترم را بابت ضبط کردن صدای فیلم از سینما به بیرون بیاندازند، در زمانی که در مورد بلیطها توضیح می‌دادم، تا توانستند اطلاعات از بنده و محل تحصیل و چرای آمدنمان پرسیدند.